چند تکنیک برای ایدهپردازی موفق

راهاندازی هر کسب و کاری با شکلگیری یک ایده آغاز میشود، اما هر ایدهای نیز برای پیادهسازی و اجرا نیاز به پردازش دارد که خود آن نیز مستلزم به کاربردن تکنیکهای خاصی است.
فضای مسئله را تعریف کنید
آلبرت انیشتین میگوید: «اگر یک ساعت برای فکر کردن بر روی یک مسئله وقت داشته باشم، ۵۵ دقیقه آن را صرف تعریف دقیق صورت مسئله میکنم». این گفته به آن معناست قبل از آنکه به فکر طراحی و پیدا کردن راه حلها در استارتآپهای خود باشید، باید بدانید که دغدغه شما چیست و در واقع چه مشکلی را شما سعی دارید که حل کنید و این مشکل از چه جنبهای اهمیت دارد و از چه زاویهای باید به آن نگاه کرد. آیا آن یک مسئله شخصی است که شما در جستجوی راه حلش هستید؟
به عنوان مثال فرض کنید شما به دنبال راه بهتری برای به اشتراک گذاری یک موسیقی باشید، یا موضوعی است که ذهن اکثریت افراد را به خود مشغول کرده و در زندگی آنها اختلال ایجاد میکند؟ به عبارت دیگر باید به دنبال این باشید که آیا این مشکل، فقط برای شما یک مشکل و معضل محسوب میشود یا اینکه آنقدر دردناک است که برای بقیه افراد هم صدق میکند و آیا این مشکل واقعاً در بازار وجود دارد که مردم در جستجوی راه حلی برای آن باشند و بخواهند در قبال آن پولی پرداخت کنند یا خیر.
به هر حال در هر کدام از این موارد، اگر قصد ورود به دنیای پرهیجان و جذاب کسب و کار را دارید، باید به درک درستی از ماهیت مسئله و مشکل دست پیدا کنید، به گونهای که اگر فضای مشکل خود را نشناسید و ابعاد پیرامون آن را مورد بررسی قرار ندهید، نمیتوانید راه حل اثربخشی را برای آن تدارک ببینید. در نتیجه برای تعریف فضای مشکل نیاز است تا با دید گستردهتر و وسیعتر از آنچه که با آن سر و کار دارید شروع کنید تا بتوانید بهترین راه حل را مشخص کنید. در اینجا سه سوال مطرح میشود.
۱. آیا ما میتوانیم این کار را انجام دهیم؟ (امکان سنجی)
۲. آیا باید این کار را انجام دهیم؟ (قابلیت دوام)
۳. آیا آنها(مردم) چنین چیزی را میخواهند؟ (مطلوبیت)
که در این مرحله از فرایند ایده پردازی، باید سعی بر آن باشد تا به سوال مطلوبیت پاسخ داده شود (آیا آنها چنین چیزی را میخواهند؟) و تعیین شود که منظور از «آنها» چه کسانی هستند و یا معطوف به چه دستهای از افراد میشود و سپس برای کشف این پاسخ یا راه حل طوفان فکری ایجاد کنید.
البته در همین راستا، موسسات و سایتهایی مانند LUMA و IDEO.org وجود دارند که به شما در جهت ارائه دادن و ساختن افکار و ایدههایی که نیازهای مردم را برآورده سازد، میتوانند کمک کنند.
تکنیک راهبردی نقشه ذینفعان
یکی از این تکنیکها برای تجسم اینکه چه کسی یا کسانی تحت تاثیر مشکلی هستند که شما میخواهید آن را حل کنید، تکنیک راهبردی «نقشه ذینفعان» است. در اینجا نمودار شبکه ای از افرادی که بطور مستقیم یا غیر مستقیم در اهداف سیستم مشارکت دارند و بر آن سیستم تاثیرگذار هستند، به شما در دستیابی یک پیش بینی موفق کمک میکند. در این تکنیک میتوانید تیم ۲ تا ۶ نفره تشکیل دهید و از همکارانتان یا افرادی که در زمینه مسئله مورد بررسی سررشته دارند استفاده کنید و به هر یک از اعضای گروه یک کاغذ و قلم بدهید تا یک طوفان فکری برای شناسایی ذینفعان و همه کسانی که به نحوی در این پروسه و حتی در فرایند تصمیم گیریها در آن فضای مشکل دخیل هستند و ایفای نقش میکنند ایجاد شود و نظرات و ایدههای خود را بر روی آن برگه یادداشت کنند. سپس این برگهها را به تخته میچسبانید و روابط بین ذینفعان را با خط کشیدن به هم مشخص میکنید. بدین ترتیب میتوانید به صورت گروهی در مورد نقاط ضعف، شکست و یا جاهایی که نوآوری میتواند به حل مشکل شما کمک کند به بحث و گفتگو بپردازید.
تکنیک جملات آغازگر
در ادامه یکی دیگر از تکنیکهایی که برای ایده پردازی میتوانید از آن کمک بگیرید، استفاده از «جملات آغازگر» است. بدین صورت که شما فرصتها و مشکلاتی را که شناسایی و تعیین کردهاید، به اول هر کدام از آنها یک استارتر «چگونه میتوانیم ____؟» یا «چه میشد اگر_____؟» اضافه کنید و از این طریق یک طوفان فکری جدیدی حول مسئلهای که به آن میپردازید را ایجاد میکنید و در نهایت، میتوانید بهترین ایده را انتخاب کنید. قبل از آنکه پول و زمان خود را صرف عرضه محصولی کنید که شاید هیچکس به آن نیازی نداشته باشد، مورد آزمایش قرار دادن فرضیات و ایدهها میتواند به اصلاح و بازبینی آنها و حتی نادیده گرفتن آن ایدهها کمک کند.
یادگیری معتبر
چیزی که «اریک ریس» نویسنده کتاب «استارتاپ ناب» به آن عنوان «شکست خوردن سریع» را میدهد. او پیشنهاد میکند که از مرحله ایده پردازی به سرعت به مراحل بعدی کشف و آزمایش مشتری بروید و آن ایدهها و فرضیاتی را که نمیتوانند نیازهای مشتری را برآورده سازند، کنار بگذارید. شما وتیمتان درگیر فرایند یادگیری معتبر میشوید. برای آزمایش فرضیات خود میتوانید از روشهای تحقیق سنتی، مصاحبه و قوم نگاری استفاده کنید و یا سایتهای آزمایشی یا تست دود ایجاد کنید که یکسری وب سایتهای تصنعی هستند که میتوانید فرضیات خود را در آن قرار داده و کاربران و مشتریان خود را مورد آزمایش قرار دهید و ببینید که برای محصول شما پولی پرداخت میکنند یا خیر.
پس از دریافت بازخورد از مشتریان ممکن است ایده خود را تغییر دهید یا اصلاح کنید و یا لازم باشد که در بعضی مواقع به اصطلاح چرخش انجام دهید و مسیر خود را عوض کنید و یا حتی ممکن است نیاز داشته باشید قبل از آنکه راهحلهای جدیدی را بسازید، به عقب برگردید تا اطلاعات بیشتری را در مورد فضای آن مشکل و نیاز واقعی مشتری جمع آوری کنید تا بتوانید به ایده معتبری دست یابید.
همچنین میتوانید در این فرایند از پروتوتایپ یا نمونه سازی نیز برای آزمایش کردن فرضیات خود استفاده کنید. یک نمونه اولیه یا ماکت، نسخه کوچک شده از محصول نهایی تان است و از ویژگیها و عملکرد اصلی آن برخوردار است و میتواند در عرض چند ساعت یا چند روز ساخته شود، در صورتی که ساخت محصول اصلی شما شاید ماهها به طول بیانجامد. در واقع استفاده از نمونه اولیه به شما این فرصت را میدهد تا با تست کردن فرضیات خود، بازخورد اولیه بازار و نتایج آن را مورد ارزیابی قرار دهید.
تجزیه و تحلیل ۴ جانبه SWOT
در واقع زمانیکه مشکلی را که گروه قصد حل آن را دارد، شناسایی کردید، در اینجا باید از خود بپرسید که آیا محصول دیگری قبلا این مشکل را حل کرده است یا خیر. اگر چنین است، چگونه؟ بنابراین سعی کنید یک تحلیل چهار جانبه SWOT از نقطه نظر ضعفها، قوتها، فرصتها و تهدیدها در این رقابت داشته باشید تا بتوانید ایده خود را تغییر دهید و یا اصلاح کنید تا خطر ریسک را در هر مرحله از توسعه محصول به حداقل برسانید.
منبع: کارآفرین نیوز
دیدگاهتان را بنویسید