مهمترین نیازهای یک کسب و کار
برای موفقیت هر پروژه یا برنامه، ابتدا یک نیاز کسب و کار توافق شده باید تعیین شود. این نیاز ممکن است خود را به عنوان یک مشکل یا یک فرصت مطرح کند.
تحلیلگران کسب و کار باید قبل از شروع هر کار تحلیلی، بتوانند سازمان را در بیان اینکه کدام یک از برنامهها اهمیت دارند، راهنمایی کنند. تحلیلگران کسب و کار هستند که مسئول جمع آوری نیازها از ذینفعان و شفاف سازی دقیق آنها هستند.
تعریف کردن نیازها همچنین به مشخص کردن اندازه پروژه به طور دقیق و شفاف کمک میکند که باعث میشود منابع و زمانی که باید برای تکمیل کردن پروژه نیاز است اختصاص داده شود به راحتی محاسبه شود.
پروژههای بدون نیاز کسب و کار تعریف شده به دلیل موضوعاتی مانند افزایش درگیری ذینفعان، نیازهای تعریف نشده، و کار بیش از حد از دور خارج میشوند..
چهار نیاز کسب و کار
ایجاد هدف: درک نیاز کسب و کار در مراحل اولیه، درک روشنی از چرایی آغاز تغییرات ایجاد میکند. فرایند تعریف یک وضعیت آتی دلخواه از نیازهای کسب و کار مشخص شده برای ارزیابی راه حلهای احتمالی استفاده میکند تا اطمینان حاصل کند که هر راه حل بالقوه نیاز را برآورده میکند و راه حلهایی را انتخاب میکند که بهترین نتیجه را برای آن نیازها برآورده کند. هر گزینه راه حلی که نیازهای شغلی را برآورده نکند باید از ملاحظه حذف شود زیرا بدون هدف است.
افزایش انگیزه: اهداف هسته اصلی هر پروژه یا برنامه هستند. توانایی برقراری ارتباط موثر با اهداف میتواند به موفقیت سهامداران و تیم پروژه کمک کند. دانستن اینکه اهداف پروژه چگونه نیاز کسب و کار را برآورده میکند، میتواند مشارکت کنندگان را ترغیب کند تا بهترین راه حل را در پیش بگیرند، زیرا میتوانند ببینند که چگونه تلاشهای آنها تاثیر مثبتی در سازمان دارد.
کاهش تضاد: برنامهها با نیازهای نامشخص در کسب و کار میتواند به دلیل انگیزههای نامعلوم و اولویتهای رقابتی درگیر تضاد منافع شود. دستیابی به نیازهای کسب و کار مورد توافق، منبع حقایقی برای تصمیم گیریهای پروژه بر پایه آن است. اولویت بندی نیازها و ارزیابی درخواستهای تغییر زمانی که نیازهای شغلی مشخص نباشد، میتواند منبع بحث و جدال باشد. پس از شناسایی آنها، نیازهای کسب و کار به تسهیل اولویت بندی به عنوان پایه و اساس فعالیت منجر میشوند.
ذینفعان اصلی ارزشی را برای اولویت بندی معیارها بر اساس ارتباط آنها با نیازهای کسب و کار تعیین میکنند. زمانی که ذینفعان برای موضوعات مختلف ارزش قائل هستند، داشتن اولویت بندی مبتنی بر معیارها امکان ارزیابی عینیتری از رتبهبندی نیازها را فراهم میآورد.
رضایت تضمین شده: هیچ چیزی بدتر از صرف وقت و تلاش برای یک پروژه و در نهایت ذینفعانی که از نتیجه نهایی راضی نیستند، وجود ندارد. پروژههایی که بدون تعیین نیازهای کسب و کار، تغییراتی را آغاز میکنند، منجر به اتلاف وقت میشوند زیرا تغییراتی ایجاد میکنند که به اندازه کافی مشکلی را حل نمیکنند یا فرصتی که ذینفعان در نظر داشتند، از دست میدهند. تحلیلگران کسب و کار میتوانند با تایید الزامات، طرحها و تغییر درخواستها در برابر نیازهای کسب و کار در طول چرخه عمر پروژه، رضایت ذینفعان را افزایش دهند تا اطمینان حاصل شود که نیاز سازمان برآورده میشود.
دیدگاهتان را بنویسید