کارآفرینی که به ژاپن خودکار صادر میکند
مهرداد عالیپور، کارآفرین موفق کشورمان با اشاره به ظرفیتهای کارآفرینان و ضرورت باور به توانمندیهای خود گفت: من در کارخانه مغزی خودکار تولید میکنم و به ژاپن میفرستم. یک روز خودکارهای ما از خودکارهای ژاپنی بسیار نازلتر بود اما امروز محصولات ما حدود ۳۰ درصد از برندهای ژاپنی گرانتر است و تقاضا برای آن هم وجود دارد؛ حتی در آمازون.
دومین نشست انتقال تجربه کانون کارآفرینی استان تهران با عنوان چهار کارآفرین؛ چهار تجربه در این کانون برگزار شد. در این نشست، مهرداد عالیپور هریسی، بنیانگذار گروه کارآفرینی پنتر و کارآفرین برتر رسمی ملی، درباره «کارآفرینی مبتنی بر برندسازی» صحبت کرد.
راهحل ارائه دهیم
مهرداد عالیپوردر ابتدای جلسه گفت: ما هفته گذشته، با یکی از مقامات ارشد کشور، ۳۰ دقیقه بعد از بامداد، جلسه داشتیم. اتفاقا در آن جلسه، ما راجعبه دو بخش صحبت کردیم که یکی از آنها، واگذاری زمین به دانشبنیانها بود. ما معتقد بودیم که در میان توجه به رویکردهای دانشبنیان، رخدادهای نامیمونی هم رخ میدهد؛ به نام دانشبنیانها و به کام دلالان. من معتقدم که در این فرآیند، زمینفروشی و در اصل زمینخواری رخ میدهد. فاطمیامین، وزیر وقت هم در همان زمان این هشدار را جدی گرفته و با من تماس گرفت. او توضیح داد که پیگیری این مساله عالی است؛ اما با اصلاح لایحه، رویداد مثبتی شکل نمیگیرد.
وی ادامه داد: اگر میخواهیم مشکلات ما در حوزه اقتصادی حل شود، باید در کنار انتقاداتی که به سیستم داریم، راهحل هم ارائه دهیم. برای مثال اگر به قانونی اعتراض داریم، اقدام موثر ما باید شامل تنظیم یک لایحه به کمک اهالی آن حوزه و یک حقوقدان است.
این تولیدکننده بیان کرد: من در همین ابتدای صحبتهای خود درباره کارآفرینی، میخواهم به مساله مهمی اشاره کنم. بهترین روش اثرگذاری بر افراد و بهخصوص دولتیها، بیان غیرمستقیم مشکلات است. من بزرگترین مشکل کارآفرینان ایرانی را مدل و نوع مطرح کردن مشکلات میدانم. مهم است که بدانیم چگونه از وقت خودمان به بهترین نحو استفاده کنیم. کارآفرینان در روزهای ابتدایی شروع به کار، جلسات خود را با روزی دو ساعت آغاز میکنند، اما بعد از گذران اولین روزها، تنها یک ربع از وقت خود را به تصمیمات مهم اتخاد میدهند. این «استفاده موثر از وقت» هم مساله جدی ما در فضای کسب و کار است.
وی افزود:ما مدلی برای کارآفرینی در دنیا ارائه کردیم که قرار است پس از تایید، در دانشگاه تهران هم به عنوان رشته دانشگاهی تدریس شود. عنوان این رشته، کارآفرینی مبتنی بر برندسازی است. این بزرگترین چالشی است که ما در روش مطالعه سیستماتیک خود داریم. یک تیم هشت نفره، ۱۴ هزار مقاله را در ۶ سال مطالعه کردند. ما زمینه شکست کسب و کارها در ایران را بررسی کردیم. برخلاف آنچه که عموم مردم گمان میکنند، ما نمیتوانیم از کارآفرینان عوامل موفقیت را یاد بگیریم؛ زیرا این متغیرها متفاوت است و همچنین هر انسانی هم با چالشها به یک شکل مواجه نمیشود اما اگر شکستهای آنان را بررسی کنیم، به جمعبندی میرسیم.
کارآفرینان مانند هم نیستند
عالیپور اظهار کرد: تمام مطالعاتی که کارآفرینان را به ما معرفی میکنند، مبتنی بر شخصیت آنان است. البته بخشی از این مطالعات بر زمینه و برخی دیگر هم همزمان درباره فرد و زمینه است. این مطالعات، نشان میدهد کارآفرینان به طور مشترک، شش ویژگی دارند. با این وجود، نمیتوان این مطالعات را سرلوحه قرار داد؛ زیرا بنا بر آمارها، هیچ دو فردی شبیه به هم نیستند. به همین دلیل، تجربه مشابه شخصیتی آنان از مواجه با رخدادی شبیه به دیگری نیست.
او مثال میزند: در توضیح میتوان آزمایشی را تعریف کرد. اگر هورمون تستوسترون در فرد بالا باشد، قدرت ریسکپذیری آن فرد هم افزایش مییابد. اما این لزوما به این معنا نیست که هرکس تستوسترون بالایی دارد، کارآفرین میشود. در یک آزمایش دو گروه با تستوسترون بالا مورد آزمایش قرار گرفت. یک گروه به جز این عامل خوشچهرهتر و پولدارتر از گروه دیگر بود. بررسیها نشان میدهد میزان موفقیت در گروهی که علاوه بر تستوسترون زیاد، از مزایای دیگر هم برخوردار بودند، بسیار بیشتر بود. گروهی که از این مزایا برخوردار نبودند هم دچار شکستهای سریالی میشدند.
این فعال اقتصادی یادآوری میکند: همین تفاوت است که شکستهای سریالی و موفقیتهای سریالی را میسازد. به همین دلیل هم نمیتوان تاثیر یک عامل یا حتی همه عوامل با هم در دو فرد را یکسان دانست.
عالیپور ادامه داد: روشهای شکست در کارآفرینی -برخلاف موفقیتها- مشترک است. ۱۹.۷ درصد شکست در کارآفرینان، بهدلیل تولید محصول نامناسب بوده است. این مساله، تاثیرگذارترین عامل در شکست کارآفرینان بوده است.
تولیدکنندهها استانداردها را جدی بگیرند
این فعال بخش خصوصی توضیح داد: ما در دنیا چهار نوع استاندارد داریم. اولین سطح استاندارد، استاندارد ملی است؛ هر کالایی یک دفترچه استاندارد دارد. استاندارد دیگر، استاندارد، بینالمللی است که بخش عمدهای از کشورها، آن را پذیرفتهاند؛ نام آن ایزو است. دسته سوم هم استانداردهای منطقهای است که کشورهای همپیمان و متحد، آن را قبول دارند. دسته چهارم که مهمترین وجه تمایز برندهای مطرح با یکدیگر است در استانداردهای کارخانهای است. کارآفرینان با وجود این که مدام انتقاد میکنند و ممکن است حتی شکست بخورند، نمیدانند استاندارد کارخانه چیست یا چگونه باید آن را ثبت کرد. میتوان به جرات گفت که بیشتر آنها اصلا از وجود مهمترین عامل تمایز میان برندهای رقیب در کشورهای بینالمللی خبر ندارند. پس چرا من باید به بحث دانشبنیانها بپردازم؟ آیا این مسائل مهمتر نیست؟ مسائل مهمی که بخش خصوصی از آن خبر ندارد. وقتی ما سرتاپا غرق در نقصهای صنعتی هستیم، دانشبنیان بودن چه ارزشی دارد؟ مگر در کشورهای پیشرفته دنیا، دولت برای کارخانه بنز استانداردسازی کرده است؟ همین مسائل است که باعث شده امروز صنعت خودکار ژاپن از صنعت خودرو ایران، پولسازتر باشد.
وی تصریح کرد:اولین مشکلی که ما در بخش کارآفرینی کشور داریم، تولید محصول مناسب و همچنین داشتن استاندارهای ملی و بینالمللی است که نادیده گرفته میشود. اینها جزو بدیهیاتی است که تولیدکننده باید به آن توجه کند. گام دوم، تولید محصول شگفت انگیز و مارکتینگ برای آن است.
لزوم استفاده از استراتژی تمایز
این تولیدکننده یادآوری کرد: اقتصاد مالی؛ اقتصاد روانی و اقتصاد زمانی برای پیشرفت هر مجموعه کاربردی است. وقتی من مدام در مورد مسائل کماهمیت حرف میزنم یعنی وقت اضافه دارم. مدیریت مفید، این گونه نیست. مدیریت مفید یعنی هر کار مفیدی را انجام ندهیم بلکه مفیدترین کار را انجام دهیم. ما قرار نیست همه کارهایی که میتوانیم را انجام دهیم. ما نمیتوانیم محصول شگفتانگیز تولید کنیم، به همین دلیل هم مجبور میشویم به جای استراتژی تمایز و ممتاز بودن به سمت استراتژی هزینه برویم. این عمل باعث میشود بنگاههای ما شکننده باشند.
وی ادامه داد: من به خاطر میآورم زمانی که کودک بودم و به محل کار پدرم میرفتم. او نمایندگی یک برند تلویزیون خارجی در ایران داشت و به جز آن در بانک هم کار میکرد. شب عید روسری از بندر ترکمن وارد کشور میشد، پدر من هم این روسریها را وارد میکرد. هر کس هم آن را به قیمتی عرضه میکرد. پدر همیشه در آن زمان میگفت که «آتیش زدم به مالم، خاک برسر همکارم». متاسفانه روش کسب و کارها در ایران همین الگو است. یعنی من اگر یک ماکت را با قیمت ۱۰ هزار تومان تولید میکنم، به هر زحمتی که هست آن را با قیمت ۹۰ تومان به فروش میرسانم؛ اما در ژاپن چنین نیست. بیش از ۴۳ سال است که در ژاپن بر اساس استراتژی تمایز کالا تولید میشود. یعنی اگر خودکاری را با ۵ هزار تومانِ ما تولید کرده است، ما مجبوریم آن خودکار را ۴۰ هزار تومان بخریم. چون هیچ تولیدکننده دیگری نمیتواند شبیه آن را به بازار عرضه کند. محصولی که با استراتژی تمایز تولید شود و تولیدکننده آن وارد رقابت قیمتی با خردهفروشهای بازار نشود، چنین است. همان مدلی که ما آموزش میدهیم؛ یعنی کارآفرینی مبتنی بر برندسازی.
عالیپور توضیح داد: چرا ما نمیتوانیم چنین کار خاص کنیم؟ من در کارخانه مغزی خودکار تولید میکنم و به ژاپن میفرستم. یک روز خودکارهای ما از خودکارهای ژاپنی بسیار نازلتر بود اما امروز خودکارهای ما حدود ۳۰ درصد از برندهای ژاپنی گرانتر است. تقاضای آن هم وجود دارد؛ حتی آمازون. من هیچ رانتی هم نداشتم.
این تولید کننده گفت: برنده جایزه نوبل اقتصادی که کتاب فقر احمق میکند را نوشته، در همان کتاب یک مطالعه بزرگ انجام داده است. به گفته او، کشورهای کمتر توسعهیافته، بیش از آن که موانع بیرونی داشته باشند با یک باور غلط شکست میخورند و آن، باور «ما نمیتوانیم» است. من به این رویکرد انتقاد دارم. بخش خصوصی تمام بدبختی آموخته شده خود را به گردن دولت میاندازد. ما باید راههای گریز از این بدبختیها را یاد بگیریم. من به ۹۶ کشور خودکار صادر میکنم. هیچ مانعی ندارم و تا این لحظه هم وام نگرفتم.
وی در پایان عنوان کرد: بسیاری در این کشور کار میکنند و من معتقدم که نباید جلوی جوانان این همه مشکلها را بزرگ کنیم و باعث ترس شویم. شرایط ایران بسیار سخت است. مشکلات را به مسوولان انتقال دهیم. ما در اینجا هیج مشکلی نداریم و محیط ما بکر است. زندگی برای مصرفکننده است که بسیار سخت شده نه تولیدکننده.
منبع: کارآفرین نیوز
دیدگاهتان را بنویسید