۵ الگوی اصلی برای ساخت مدل کسب و کار به زبان ساده
الگوی اصلی برای ساخت مدل کسب و کار به زبان ساده
هر کسب و کاری به یک مدل مشخص برای اجرا نیاز دارد. ساخت یک مدل بکر و تازه آن هم از صفر، نه تنها زحمت و تلاش بسیاری را میطلبد بلکه به دلیل نقطههای مشترکی که در کسب و کارهای مختلف وجود دارند، به نوعی، تکرار مکررات و کشف چیزهای از قبل کشف شده به شمار میرود. بهترین کار این است که الگوهای پایه مدل کسب و کار را به خوبی بشناسیم، آنها را با اهداف کار خود مقایسه کنیم و از یکی یا ترکیبی از آنها برای ساخت مدل مورد نظر خودمان بهره بگیریم.
کریستوفر الکساندر، پدر جنبش زبان الگو:
الگو در معماری، مفهومی است که زیربنای ایدههای طراحی را تشکیل میدهد و میتواند به عنوان نمونه اولیه مورد استفاده مجدد قرار بگیرد.
۱– مدل کسب و کار تفکیکی (Unbundling Business Model)
در این مدل، شرکتها از سه نوع کسب و کار مختلف درونی اما بسیار متفاوت و مستقل تشکیل شدهاند. این سه بخش شامل موارد زیر میشوند:
کسب و کارهای ارتباط با مشتری: وظیفه آنها یافتن، جذب مشتریان و ایجاد ارتباط با آنها است.
کسب و کارهای نوآوری محصول: وظیفه آنها توسعه محصولات و خدمات جدید و جذاب است.
کسب و کارهای زیرساختی: وظیفه آنها ایجاد و مدیریت پلتفرمهایی برای انجام وظایف تکراری با حجم بالا است.
نکته کلیدی در مدل تفکیکی، حفظ استقلال این سه بخش است. با وجود آن که در هر کسب و کاری بخشهای ارتباط با مشتری، تولید محصولات نوآورانه و وظایف مدیریتی نقشی کلیدی و مهم را بر عهده دارند اما میتوان هدف نهایی شرکت را بر دستیابی به یکی از این سه بخشها پایهگذاری کرد.
۲– مدل کسب و کار دنباله دار (The Long Tail Business Model)
مدل کسب و کار دنبالهدار از پیشنهادهای «کریس اندرسون» متفکر و کارآفرین حوزه تکنولوژی برای داشتن نگاهی متفاوت به تجارتهای دیجیتالی است. کریس اندرسون، نویسنده کتاب «Long Tail» (دُمِ دراز و طویل) است که در آن برای نخستین بار در تاریخ وب به شکلی دقیق و ساختار یافته تفاوتهای فضای دیجیتال و فیزیکی را توضیح داد و مسیر رشد آینده کسب و کارها را در فضای وب پیشبینی کرد.
مدل کسبوکار سنتی، بر پایه فروش زیاد از محصولات محدودی است که طرفداران زیادی دارند. ما نمیتوانیم دقیقا با همان ذهنیت فروش و تجارت انبوه که در فضای فیزیکی وجود دارد، در فضای دیجیتال هم فعالیت کنیم». مدل پیشنهادی اندرسون بر پایه فروش کم تعداد زیادی از محصولات، پایهگذاری شده است. در واقع، تمرکز مدل کسب و کار دنبالهدار روی عرضه تنوع زیادی از محصولات است که مخاطبان خاص یا محدودی دارند. بر خلاف آنچه به نظر میرسد، این مدل از کسب و کار در مقایسه با مدل سنتی یعنی فروش زیاد تعداد کمی از محصولات، بسیار هم سودآور است. استفاده از این مدل، با وجود هزینههای انبارداری بسیار پایین، نیازمند پلتفرمی بسیار قوی برای ارائه آسان محصولات به کاربران است. کسب و کارهایی مانند «نت فلیکس»، «ایبی»، «یوتیوب»، «فیسبوک» و «لولو دات کام» بر پایه مدل دنبالهدار پایهریزی شدهاند. مثلا نت فلیکس که کار آن اجاره دادن آنلاین فیلمهای ویدیویی است بخشی از تمرکزش را روی اجاره دادن فیلمهای کم مخاطب گذاشت و تنوع را در این قسمت بسیار بالا برد. در نهایت، مجموع درآمد حاصل از اجاره فیلمهای متنوع اما کم فروش با اجاره فیلمهای پر فروش اما محدود رقابت میکرد. ایبی نیز ساز و کاری مشابه را انتخاب کرد. این سایت مزایده آنلاین بر پایه فعالیت تعداد زیادی از حراج کنندههایی است که مقدار اندکی از محصولات کم فروش را خرید و فروش میکنند.
چرا مدل کسب و کار دنباله دار محبوب است؟
سه دلیل اقتصادی باعث استقبال از این مدل شده است:
همگانی شد ابزارهای تولید
به کار بردن این مدل کسب و کار با کاهش هزینههای فناوری این فرصت را در دست افرادی خاص قرار داد تا بتوانند به راحتی از ابزارهایی که مشتاقانه آرزوی استفاده از آن را داشتند بهره ببرند. اکنون به لطف گسترش این مدل، میلیونها نویسنده تازهکار میتوانند کتابهای خود را چاپ کنند، آهنگسازهای مبتدی، موسیقی خود را ضبط کنند و کارگردانهای تازهنفس، فیلمهایی کوتاه و بسیار حرفهای بسازند. در واقع، این مدل کسب و کار، مسیر را برای عدهای که نادیده گرفته میشدند، به شکلی حرفهای باز کرد.
همگانی شدن توزیع
اینترنت، توزیع محتوای دیجیتالی را به یک کالای متداول تبدیل کرد و هزینههای انبارداری و تحویل را به صورت چشمگیری کاهش داد. علاوه بر این، باعث ایجاد بازارهایی جدید برای مخاطبان جدیدی شد.
کاهش شدید هزینههای جستجو برای اتصال عرضه به تقاضا
نکته کلیدی این مدل، یافتن خریداران واقعی و بالقوه است. خدماتی که اینترنت در اختیار کسب و کارها قرار میدهد – مثل استفاده از موتورهای جستجو و ارائه ابزارهایی حرفهای برای دیجیتال مارکتینگ – پروسه یافتن این افراد علاقهمند را بسیار آسان کرده است.
یک مدل کسب و کار دنبالهدار میتواند همزمان به تولیدکنندگان محتوای حرفهای و آماتور، خدمات ارائه دهد و برای این کار از یک پلتفرم چندوجهی استفاده میکند. پلتفرم، منبع کلیدی این مدل به شمار میرود. بنابراین، اصلیترین فعالیتهایی که در این مدل از کسب و کار صورت میگیرد به توسعه، نگهداری، ساخت یا خرید امتیاز محتواهای خاص محدود میشود. این مدل، از اینترنت به عنوان یک کانال قدرتمند برای ارتباط با مشتری و ایجاد تراکنش استفاده میکند. جریانهای درآمدی آن نیز متنوع هستند و ممکن است از مسیرهایی مانند تبلیغات، فروش محصول یا حق عضویت مشترکین به دست آیند.
۳– مدل کسب و کار پلتفرم های چند وجهی (Multi-Sided Platforms Business Model)
در مدل پلتفرمهای چند وجهی یا به قول اقتصاددانها «بازارهای چند وجهی»، دو یا چند گروه مجزا و در عین حال به هم وابسته از مشتریها به دور هم جمع میشوند. این پلتفرمها تنها در صورتی برای یک گروه از مشتریها ارزشمند خواهند بود که بقیه گروههای مشتری هم حضور داشته باشند. در حقیقت، نقش اصلی این پلتفرم، آسانتر کردن ارتباط بین گروههای مختلف مشتریان است. هر چقدر که کاربران بیشتری جذب این پلتفرم شوند، موفقیت آن بزرگتر خواهد بود. کسب و کارهایی مثل «گوگل»، «ایبی»، «مایکروسافت ویندوز»، «فایننشال تایمز» و «ویزا» از این مدل در بدنه تجارت خود استفاده میکنند. به زبان ساده، کسبوکارها در این مدل، نقش یک واسطه را بازی کرده و از طریق مرتبط کردن گروههای مختلف به یکدیگر، ارزشآفرینی میکنند.
گوگل، مدلی از یک پلتفرم چند وجهی
مثلا هسته اصلی کسب و کار گوگل، انجام تبلیغات متنی بسیار هدفمند، آن هم به صورت جهانی روی وب است. رمز موفقیت گوگل در ایفای نقش یک واسطه خوب و کارآمد خلاصه میشود تا به این وسیله بتواند کاربران بسیار زیادی را به سمت خود جذب کند. کاربران اینترنت، به دنبال پیدا کردن اطلاعات مورد نیاز خود به صورت هدفمند، سریع و بسیار راحت هستند. از طرفی، صاحبان کسب و کار هم میخواهند با تبلیغاتی که در گوگل انجام میدهند، به اهداف سودآوری خودشان برسند. حلقه این اتصال، فوقالعاده عمل کردن گوگل در ارائه این خدمات است. گوگل، مشتریان خود را به سه دسته تقسیم کرده است؛ گروه تبلیغ دهندگان، گروه وبگردها و گروه تولیدکنندگان محتوا. این تفکیک کاربران به گوگل اجازه میدهد تا برای رفع نیازهای آنها تخصصیتر عمل کند. مثلا برای تبلیغ دهندگان، تبلیغات هدفمند با استفاده از ابزار «گوگل ادوُرز»، برای وبگردها، امکان جستجوی رایگان و استفاده از ابزارهایی مانند «جیمیل»، «گوگل مپز» و «پیکاسا» و برای تولیدکنندگان محتوا، امکان کسب درآمد از طریق تولید محتواهایی سودمند و جذاب، نمونههایی از عملکردهای تخصصی گوگل به شمار میروند. درآمد چشمگیر گوگل از مزایده کلمههای کلیدی به او این امکان را میدهد تا به طور پیوسته، عملکردهای رایگان خود را برای موتور جستجو و کاربران ابزارهای این موتور، بهینهسازی کند.
۴– مدل کسب و کار رایگان (Free Business Model)
رایگان بودن یک محصول یا خدمت، همیشه گزینه جذابی برای مشتریان بوده است. «کریس اندرسون» که مدل پیشنهادی دنبالهدار او را کمی قبلتر با هم خواندیم، به توسعه این مدل کسب و کار نیز کمک بزرگی کرده است. او نشان داد که افزایش پیشنهادهای رایگان جدید، رابطه نزدیکی با اقتصاد کاملا متفاوت محصولات و خدمات دیجیتالی دارد. مثلا ساخت و ضبط یک آهنگ به زمان و هزینه زیادی نیاز دارد. اما هزینه تکثیر و توزیع دیجیتالی همان آهنگ روی اینترنت، نزدیک به صفر است! بنابراین یک هنرمند میتواند از طریق اینترنت، موسیقی خود را به مخاطبانش ارائه دهد و در سطح جهانی، آن را تبلیغ کند به شرط آن که بتواند از طریق جریانهای درآمدی دیگری مثل اجرای کنسرت، هزینههایش را پوشش دهد. به زبان سادهتر، در این مدل کسب و کار، مشتریها به دو دسته تقسیم میشوند. دسته اول، همان کسانی هستند که از خدمات رایگان شرکت بهره میبرند و دسته دوم مشتریها نیز کسانی هستند که تنها به خاطر وجود دسته اول، به سراغ شرکت میآیند و حاضر میشوند برای دریافت خدمات – که معمولا هیچ ربطی به محصول رایگان ارائه شده ندارد – پول خوبی بپردازند. نمونههای چنین کسب و کاری را میتوان در «روزنامههای رایگان»، «نرمافزارهای متن باز»، «گوگل» و «اپلیکشنهای رایگان» مشاهده کرد.
کارتیک هوزاناگار:
میزان تقاضا در قیمت صفر، چندین برابر بیشتر از میزان تقاضا در قیمتی بسیار ناچیز است.
در این مدل، میتوان به سه الگوی متفاوت کسب درآمد اشاره کرد:
پیشنهاد رایگان بر اساس پلتفرمهای چند وجهی بر پایه تبلیغات
نمونه این روش را در گوگل مشاهده کردیم. دیدیم که گوگل، بخش بزرگی از خدماتش را – که شامل استفاده از موتورهای جستجو و ابزارهای کاربردی میشد – به صورت رایگان ارائه میداد تا به این ترتیب بتواند گروه بسیار بزرگی از مشتریان را به سمت خود جذب کند. سپس با راهاندازی بخشهای تبلیغاتی بسیار هوشمندش روی بخش دوم مشتریان خود کار کرد و با مزایده کلیدواژهها توانست به درآمد بسیار خوبی برسد.
خدمات مقدماتی رایگان به همراه خدمات تکمیلی انتخابی پولی
نمونههای این مورد را میتوان در سایتهایی پیدا کرد که بخشی از اطلاعات یا حتی خدماتشان را به صورت رایگان در اختیار کاربران قرار میدهند و اگر کاربران بخواهند از تمام پتانسیل اطلاعاتی یا خدماتی سایت استفاده کنند باید هزینهای – که معمولا اندک است – را بپردازند. مثلا سایتهایی که اطلاعات یا آموزشهای مختلف را به فروش میرسانند با تقسیم اطلاعات خود به دو بخش رایگان و ویژه این محدودسازی را اجرا کرده و مشتری را به سمت خرید حق اشتراک و استفاده کامل از اطلاعات و آموزشهای سایت، تشویق میکنند. در زمینه خدماتی هم میتوانیم سایت «دراپ باکس» را مثال بزنیم که با ارائه پلنهای رایگان و بیزنس، فضاهای ذخیرهسازی محدود و نامحدودی را به کاربرانش ارائه میدهد. بدون شک، استفاده از فضای ذخیرهسازی نامحدود، نیازمند پرداخت هزینه خواهد بود. افزونههای مورد استفاده در سیستمهای مدیریت محتوایی مثل وردپرس یا جوملا نیز در این دسته قرار میگیرند. به این صورت که تنها بخشی از خدمات یک افزونه رایگان و فعال است و کاربر برای دریافت تمام خدمات آن افزونه باید مبلغی را به صورت سالیانه بپردازد.
الگوی طعمه و شکار که در آن یک پیشنهاد رایگان یا بسیار ارزان قیمت ارائه میشود تا مشتری را برای خرید بعدی تشویق کند.در این الگو، شرکت با ارائه یک پیشنهاد بسیار جذاب رایگان، کاربر را به دام میاندازد. اولین کسی که از این مدل برای گسترش مشتریهای خودش استفاده کرد، یک بازرگان آمریکایی به نام «کینگ سی ژیلت» بود. او برای این که بتواند تیغهای ریشتراشی خود را به صورت انبوه و طولانی مدت به فروش برساند، دسته تیغ ریشتراشی را به صورت رایگان در اختیار مشتریانش قرار میداد. اولین دسته، به همراه خود تیغ هم داشت اما وقتی تیغها تمام میشدند، کاربر برای خرید تیغهای بیشتر، دوباره به سمت شرکت بازمیگشت و این تکرار خرید باعث میشد که سود بسیار زیادی نصیب شرکت شود.
اپراتورهای شبکه همراه – البته نه در ایران – نیز با ارائه گوشی رایگان به همراه سیم کارت خریداری شده، به شکلی جذاب کاربر را به دام میاندازند. بدون شک، آنها با دادن گوشیهای رایگان، دچار ضرر میشوند اما وقتی کاربر، استفاده از خدمات پولی اپراتور را آغاز میکند، تمام این ضررها به سودهایی کلان تبدیل میشوند. در ایران، چندان به این ماجرا اهمیتی داده نمیشود و اپراتورها از هر فرصتی برای خالی کردن جیب مشتریان خود استفاده میکنند! نهایت خلاقیت اپراتورهای وطنی در ارائه چند گیگ اینترنت رایگان خلاصه میشود که بعد از تمام شدن مدت استفاده از آن، با قیمتهای سرسامآوری که روی هر گیگ مصرفی میگذارند، آن را جبران میکنند! در نتیجه، میتوان گفت که جای این مدل کسب و کار – به شکل اصولی – در کشور ما بسیار خالی است و در صورت داشتن یک برنامه منسجم میتوان از این فرصت برای ایجاد یک کسب و کار پر سود، نهایت استفاده را برد.
۵– مدل کسب و کار باز یا نوآوری باز (Open Business Model)
مدل کسب و کار باز یا نوآوری باز (Open Business Model)مخترع این مدل، «هنری چسبرو» است. او در سال ۲۰۰۶ با انتشار مقالهای با عنوان «نوآوری باز: ضرورتی جدید برای خلق و کسب منفعت از فنآوری» این مدل را معرفی کرد. مدل کسب و کار باز به دو صورت عمل میکند:
نوآوری داخل به خارج
این نوآوری زمانی روی میدهد که شرکتها به سراغ بخشهای داخلی میروند و با واگذاری امتیاز مالکیت معنوی یا فناوریها و داراییهای بدون استفاده خودشان درآمدزایی میکنند.
نوآوری خارج به داخل
زمانی روی میدهد که شرکت، ایدهها، فناوری و مالکیت معنوی خارج از سازمان را به درون فرآیندهای توسعه و تجاریسازی خود راه دهد. نمونه این شیوه عملکرد را در شرکت «پروکتر اند گمبل» با هم بررسی میکنیم.
نجات یک شرکت با تغییر دیدگاه
در نوآوری باز خارج به داخل که بر خلاف مدلهای سنتی و بسته عمل میکند، شرکت فقط روی پتانسیلهای درونی خودش تمرکز نکرده و از هر فرصتی برای بهرهبرداری از پتانسیلهای خارج از خودش استفاده میکند. بهترین و موفقترین نمونه برای این مدل، شرکت «پروکتر اند گمبل» است که وقتی در آستانه ورشکستگی بود با استفاده از این مدل، توانست دوباره خودش را بالا بکشد و از رقبایش پیشی بگیرد. «ای. جی. لفلی» رئیس و مدیرعامل پروکتر اند گمبل، کسی که این مدل را در شرکتش اجرا کرد در این باره میگوید: «ما تمایل به انجام تمام کارها در شرکت را کنار گذاشتیم و جستجوی نوآوری را از هر جای ممکن – شامل تمام منابع داخل و خارج از شرکت – آغاز کردیم و به این ترتیب دوباره به قله بازگشتیم.» شرکت پروکتر اند گمبل با اجرای هدفمند این مدل در سه جهت، توانست از پتانسیلهای خارج از شرکتش به شکلی کارآمد استفاده کند:
ارتباط بین متخصصان داخلی خود را با متخصصان دانشگاهی برقرار کرد. به این ترتیب، آنها از بهروزترین اخبار تکنولوژی و فناوری استفاده میکردند.
وبسایتی برای حل چالشهایی که در شرکت با آن روبهرو بودند راهاندازی کرد. رویکرد وبسایت به این صورت بود که چالشها و مسائل حل نشده داخلی شرکت برای دانشمندان و متخصصان خبره در سرتاسر جهان افشا میشد و به کسی که بهترین و کارآمدترین راهحل را پیدا میکرد، جوایز نقدی داده میشد!
وبسایتی برای افراد بازنشسته برپا کرد تا بتواند از دانش و تجربه افرادی که اکنون در کنارش نیستند نهایت استفاده را ببرد.
شرکت نستله نیز با ایجاد بخشی به نام «مشارکت های نوآورانه» خود را به قافله این مدل کارآمد رساند. «هلموت تریتلر» رئیس بخش مشارکتهای نوآوری نستله در این باره میگوید: «نستله به روشنی پذیرفته است که برای رسیدن به اهداف توسعه خود باید ظرفیتهای درونیاش را گسترش دهد تا بتواند مشارکتهای استراتژیک زیادی را برقرار کند. این شرکت، مدل نوآوری باز را پذیرفته و با شرکای استراتژیک خود کار میکند تا با یکدیگر فرصتهای قابل توجه جدید بازار و محصول را خلق کنند.»
هنری چسبرو، نظریه پرداز در حوزه سازمان و استاد دانشکده کسبوکار کالیفرنیا:
نوآوری باز، در مورد کار در دنیایی از دانش است؛ دنیایی که در آن همه آدمهای باهوش برای شما کار نمیکنند. بنابراین شما بهتر میتوانید آنها را بیابید، با آنها ارتباط برقرار کنید و بر مبنای کاری که میتوانند انجام دهند، قدم بردارید.
سوار بر موج، حرکت کنید
در این مقاله با هم پنج مدل کسب و کار را بررسی کردیم که هر کدام از آنها شیوه مخصوص به خودشان را برای کسب درآمد دنبال میکردند. این پنج مدل برتر، در شرکتهای بزرگی مثل گوگل، پروکتر اند گمبل، برند ژیلت، مایکروسافت و غیره اجرایی شدهاند و میتوان گفت که امتحان خود را پس دادهاند. اما این بدان معنا نیست که تمام مسیر پر هیجان تجارت تنها به این پنج مدل محدود میشود. همانطور که این مدلها بر مدلهای سنتی خود پیشی گرفتند در آینده نیز مدلهایی تازهنفستر با رویکردهایی سنتشکنتر به وجود خواهند آمد. بهترین راه این است که انعطافپذیری خود را همیشه بالا نگه دارید و در مقابل مدلهای کسب درآمد جدیدتر مقاومت نکنید تا در این مسیر بیثبات و پر از تازگی، پر قدرت باقی بمانید. خلاصهای از آنچه با هم گفتیم:
استفاده از الگوی مدلهای کسب و کار میتواند در آغاز مسیر کارآفرینی به مدیران جوان کمک کند. به این ترتیب، آنها در زمان، هزینه و تجربه، صرفهجویی خواهند کرد.
در دنیای تجارت، ۵ الگوی اصلی مدلهای کسب و کار وجود دارد که تمام شرکتهای بزرگ و موفق در سطح جهان از یکی یا ترکیبی از آنها استفاده میکنند. این الگوها شامل مدل کسب و کار تفکیکی، دنبالهدار، پلتفرم چند وجهی، رایگان و مدل کسب و کار باز هستند.
مدل کسب و کار تفکیکی، به این موضوع مهم اشاره میکند که شرکتها باید سه بخش اصلی خود را به طور کامل از هم تفکیک کرده و در صورت امکان، روی یکی از آنها تمرکز کنند. این سه بخش اصلی شامل، ارتباط با مشتری، نوآوری محصول و فعالیتهای زیر ساختی هستند.
کریس اندرسون، متفکر و کارآفرین حوزه تکنولوژی، مدل کسب و کار دنبالهدار را پیشنهاد داده است. مدل پیشنهادی او بر پایه فروش کم تعداد زیادی از محصولات، پایهگذاری شده است. در واقع، تمرکز مدل کسب و کار دنبالهدار روی عرضه تنوع زیادی از محصولات است که مخاطبان خاص یا محدودی دارند.
سه دلیل اقتصادی باعث استقبال از الگوی دنبالهدار شد. اول، همگانی شدن ابزارهای تولید؛ دوم، همگانی شدن توزیع و سوم، کاهش شدید هزینههای جستجو برای اتصال عرضه به تقاضا
مدل کسب و کار پلتفرمهای چندوجهی، دو یا چند بخش مشتری را مدیریت میکند که هر بخش مشتری، جریان درآمدی متفاوتی میسازد. در این مدل، خدمات رایگانی به یک یا چند بخش از مشتریها ارائه میشود که هزینه آن از طریق پولهای دریافتی از بخشهای دیگر مشتری جبران میشود.
در مدل کسب و کار رایگان با تقسیم مشتری به دو بخش استفادهکننده رایگان و پرداختکننده به کسب درآمد میپردازند. مثلا در روزنامههای رایگان، مشتری استفاده کننده کسی است که اطلاعات روزنامه را میخواند و مشتری پرداخت کننده هم کسی است که هزینه درج آگهی در روزنامه را میپردازد.
مدل کسب و کار باز به دو قسمت نوآوری داخل به خارج و نوآوری خارج به داخل تقسیم میشود. در این مدل، شرکتها از حالت بسته و سنتی خود فاصله میگیرند و شروع به برقراری ارتباطی سودمند با منابع و پتانسیلهای درآمدزایی و فناوری خارج از سازمان میکنند.
نظر شما چیست؟
به نظر شما اجرای کدام یک از مدلهای کسب و کاری که در این مقاله آنها را توضیح دادیم در کشور ما سود ده خواهد بود؟ آیا شرایط اقتصادی هر کشور میتواند در شیوه اجرای این روشها تاثیرگذار باشد؟
پسورد فایل : گزارش خرابی لینک
دیدگاهتان را بنویسید